10/08/2012

همسایه

همین الان از گوگل میام. رفته بودم یک سری ببینم همسایه های جدید آپارتمانمون را گوگل می شناسه؟ می دونه کی هستن و چی کاره هستن.

اینجا رسمه که کسی که جدید وارد ساختمان می شه خودشو به بقیه معرفی می کنه. می تونه بره در خونه همسایه ها را بزنه سلام علیک کنه،‌ می تونه هر کی را تو راه دید باهاش خوش و بش کنه یا اگه خیلی کارش درست باشه می تونه همه آپارتمان یا همسایه ها را برای صبحانه یا کوکتل بعد از شام یا چای و بیسکوییت بعد از ظهر دعوت کنه.

این بار برامون یک همسایه جدید اومده که ما هنوز باهاشون آشنا نشدیم فقط متوجه شدیم که خونه ای که تا چند وقت پیش خالی بود حالا پره و پرده کرکره و اینجور مقولات.

حالا دیروز یک برگه انداخته بودن توی صندوق پستی که یک نامه تایپ شده است. نامه تایپ شده توی آلمان چیز عجیبی نیست. چیزی که عجیبه اینه که نامه امضا نشده. چون توی آلمان نامه را حداقل با دستخط خودت امضا می کنی که یک عزت و احترامی گذاشته باشی.

حالا از امضا که بگذریم متن نامه اینقدر عجیب غریب بود که من و سیتا از دیروز تاحالا هر بار از جلوی نامه رد می شیم به هم نگاه می کنیم و با چشمهای گرد شده سر تکون می دیم.

توی نامه این خانم و آقا اول نوشته اند که اینها ساکنین جدید این ساختمان هستن و آدمهای صلح طلب و اجتماعی و فعالی هستن و اینکه امیدوارن که بقیه ساکنین هم همینطور باشن.

بعدش ادامه دادن که ٬آلمان در بسیاری از زمینه ها پیشتاز هست و مخصوصا در زمینه دعواهای همسایه ها هرچند که در بسیاری از موارد یک گفتگوی ساده می تونه معجزه بکنه٬

بعدش ادامه دادن که ما گرچه تا الان با چند نفر آدمهای خوب توی ساختمان آشنا شدیم، می خواهیم به آدمهایی که دپرس و بداخلاق و خروس جنگی و بی ادب هستن پند بدیم و بگیم که اگه کمک می خواهید به ما مراجعه کنید!

آخرش هم نامه را اینجوری تمام کردن: لطفا از صحبت کردن با ما پرهیز نکنید که عمر آدمی یک نقاشی هست بدون مداد پاک کن!‌

گوگل که چیزی حالیش نبود... آیا به نظر شما اینا جامعه شناسن؟ بیمار روانی هستن؟‌ قاتل زنجیره ای هستن؟ آخه آدم دو هفته نیست اومده توی یک ساختمون یک چنین نامه ای می نویسه؟! بعدش تو این ساختمون واقعا همه با هم خوبن! یعنی جوری نیس که آوازه اش پیچیده باشه که ساختمون فلان خانه وحشته و اینا... همه دکتر مهندس و وکیل وصی و قشر فرهنگی و متمدن... حالا اینا کی هستن خدا به ما رحم کنه.

8:53 PM نوشا   -   3 نظر

 

10/06/2012

پائیز

صبح شنبه دل انگیز پائیزی است. هوای بیرون سرد و بارانی و گرفته است. من اینجا با چای دو غزال و نون پونجیکی آلمانی برشته کرده ام با پنیر و گردو و پسته و خیار و گوجه نشسته ام جلوی تلویزیون قهوه تلخ نگاه می کنم و می خوانم و می نویسم.

دخترجان با پدرجانش رفته اند مهد کودک. امروز توی مهد روز پدرهاست. یک بار شنبه در هر سال روز باباهاست که باباها با بچه هاشون می رن مهد و صبحانه می خورن و بازی می کنن. گفته اند هر کسی چیزی برای صبحانه بیاره و هر کسی یک کمربند و چکش بیاره! نمی دونیم چه برنامه ای دارن که به کمربند و چکش ربط داره.

هفته گذشته ۳ روز سیتا ماموریت بود. یک روزش را مهمان داشتم که خوب بود. یک روزش هم به رفت و روب و استراحت گذراندم و روز سوم هم آلمان تعطیل رسمی بود و من و دخترک بعد از مدتها تنها خانه بودیم که خوش گذشت.

دخترک با مهد کنار آمده و در این مدت کوتاه چیزهای خیلی زیادی یاد گرفته. از مهد گذاشتنش خوشحالم. سرکار رفتن هم خوبه. مشکلی که هست اینه که زمان خیلی کمی برای کارهای خونه می مونه اما در کل همه چیز خوبه.

11:31 AM نوشا   -   1 نظر

 






نینوچکا صبورترین دوست من در تمام روزهای خوش خلقی و بد خلقی است. امان از وقتیکه او هم حالش گرفته باشه...

آدرس
خانه
تماس
فید خوان


این ها سایتهایی هستند که معمولا مرتب بهشون سر می زنم... بعضی هاشون را واقعا دوست دارم و هر بار روحم تازه می شه از خوندن نوشته های جدیدشون... بعضی ها هم کلا طاقت فرساست خوندن نوشته هاشون اما باید!!.


گلمریم
Only Some Words
آشپزخانه کوچک من
وقتی همه خواب‌ند
پیاده رو
شادی
صاب مرده
سر هرمس
یک سرخپوست خوب
گفت و چای
انجمن دفاع از حقوق کودکان
گوشه
آهو نمی شوی...
آوای زندگی
اسپریچو نوشت
بانوی گیلک
باید بنویسم
برای تو - جیران
بلوط
حقوقدان پاریسی
خیاط باشی
در قند قزل آلا
روزنگار خانم شین
زن روزهای ابری
زن زمینی
زنانه‌ها
زن‌نوشت
سه روز پیش - مرضیه رسولی
فسیل متفکر
لنگ‌دراز
لی‌لی
ماه هفت شب - بهاره رهنما
میچکا کلی
بی بی مهرو - افغان
بدون مرز
بن بست خاك و آرزو



آرشیو
January 2007
April 2007
May 2007
June 2007
July 2007
August 2007
September 2007
October 2007
November 2007
December 2007
January 2008
February 2008
March 2008
April 2008
May 2008
June 2008
July 2008
August 2008
September 2008
October 2008
November 2008
December 2008
January 2009
February 2009
March 2009
April 2009
May 2009
June 2009
July 2009
August 2009
September 2009
October 2009
November 2009
December 2009
January 2010
February 2010
March 2010
April 2010
May 2010
June 2010
July 2010
August 2010
September 2010
October 2010
November 2010
December 2010
January 2011
February 2011
March 2011
April 2011
May 2011
June 2011
July 2011
August 2011
September 2011
October 2011
November 2011
December 2011
January 2012
February 2012
March 2012
May 2012
June 2012
July 2012
September 2012
October 2012
November 2012
December 2012
January 2013
March 2013
June 2013
July 2013
August 2013
September 2013
October 2013
November 2013
December 2013
January 2014
February 2014
April 2014
June 2014
July 2014
August 2014
October 2014
January 2015
March 2015
April 2015