6/27/2013

آپدیت سه ماهه دوم

بهار هم آمد و رفت. مهمان بهاره ما هم آمد. از نوع کاکل به سرش البته. زایمان اینبار هم خوب نبود و خطرناک بود و منجر به سزارین شد. اما دیگر گذشت و رفت.

 الان شده ایم خانواده چهار نفره. همونجور که انتظار می رفت خستگی و شیرینی های خودش را داره ولی در کل خوبه. از تصمیممان برای چهار نفره شدن راضی هستیم فعلا و بی صبرانه منتظر بزرگتر شدن فرزندان هستیم.

مامان و بابا هم البته آمدند و رفتند.چشممون روشن شد و دوباره خاموش شد. اینبار علاوه بر خودم که همش یاد خاطرات مامان بابا می افتم،‌ دخترجان هم روزی چند بار یادآوری می کنه: کو مامان بزرگ، بابابزرگ؟! یا ادای غذا جویدن مامان بزرگ را در میاره یا ادای وای وای گفتن های بابابزرگ را در میاره.

دخترجان
دخترک به حرف افتاده اساسی و به فارسی و آلمانی جمله می سازه. خیلی خوب هم بین دو تا زبان سوئیچ می کنه. ذوق برادرش را داره طبیعتا اما انتظارات خودش را هم داره. من که هستم با برادره فارسی حرف می زنه و کس دیگه ای که باشه باهاش آلمانی حرف می زنه. برام جالبه بدونم که دو سه سال دیگه با هم که حرف می زنن چطوری حرف می زنن... آیا زبان فارسی را به عنوان زبان رمزی خودشون انتخاب می کنن و همه جا فارسی حرف می زنن که بقیه نفهمن یا همه جا آلمانی حرف می زنن که بقیه هم بفهمن؟!

پست
پسر جانمان اولین پست اداری اش را چند روز بعد از تولد دریافت کرد که شماره مالیاتش بود. بلی اینجا آلمان است!

خوش آمد
از تیم خوش آمدگویی هم همان خانم دفعه قبلی آمد برای عضو جدید خانواده تبریک گفت. همان زونکل اطلاعات بار قبل را آورده بود که البته قسمتهایی اش که آپدیت شده بود را علامت گذاری کرد.  یک سری قوانین جدید اداره جوانان و مالیات و غیره را یادآوری کرد و رفت. 

مهد و مرخصی
از حالا بهمون گفته اند که تا یک سال و نیم دیگه روی جا برای مهد حساب نکنید با این حساب مجبور می شم که مرخصی یک ساله ام را ۶ ماه تمدید کنم و یک سال و نیم خانه نشین باشم. از اونجایی که باید تا ۶۷ سالگی کار کنم تا بازنشست بشم باید سعی کنم از این یک سال و نیم حسابی استفاده ببرم. البته تا جایی که می شه.

11:35 AM نوشا   -   1 نظر

 






نینوچکا صبورترین دوست من در تمام روزهای خوش خلقی و بد خلقی است. امان از وقتیکه او هم حالش گرفته باشه...

آدرس
خانه
تماس
فید خوان


این ها سایتهایی هستند که معمولا مرتب بهشون سر می زنم... بعضی هاشون را واقعا دوست دارم و هر بار روحم تازه می شه از خوندن نوشته های جدیدشون... بعضی ها هم کلا طاقت فرساست خوندن نوشته هاشون اما باید!!.


گلمریم
Only Some Words
آشپزخانه کوچک من
وقتی همه خواب‌ند
پیاده رو
شادی
صاب مرده
سر هرمس
یک سرخپوست خوب
گفت و چای
انجمن دفاع از حقوق کودکان
گوشه
آهو نمی شوی...
آوای زندگی
اسپریچو نوشت
بانوی گیلک
باید بنویسم
برای تو - جیران
بلوط
حقوقدان پاریسی
خیاط باشی
در قند قزل آلا
روزنگار خانم شین
زن روزهای ابری
زن زمینی
زنانه‌ها
زن‌نوشت
سه روز پیش - مرضیه رسولی
فسیل متفکر
لنگ‌دراز
لی‌لی
ماه هفت شب - بهاره رهنما
میچکا کلی
بی بی مهرو - افغان
بدون مرز
بن بست خاك و آرزو



آرشیو
January 2007
April 2007
May 2007
June 2007
July 2007
August 2007
September 2007
October 2007
November 2007
December 2007
January 2008
February 2008
March 2008
April 2008
May 2008
June 2008
July 2008
August 2008
September 2008
October 2008
November 2008
December 2008
January 2009
February 2009
March 2009
April 2009
May 2009
June 2009
July 2009
August 2009
September 2009
October 2009
November 2009
December 2009
January 2010
February 2010
March 2010
April 2010
May 2010
June 2010
July 2010
August 2010
September 2010
October 2010
November 2010
December 2010
January 2011
February 2011
March 2011
April 2011
May 2011
June 2011
July 2011
August 2011
September 2011
October 2011
November 2011
December 2011
January 2012
February 2012
March 2012
May 2012
June 2012
July 2012
September 2012
October 2012
November 2012
December 2012
January 2013
March 2013
June 2013
July 2013
August 2013
September 2013
October 2013
November 2013
December 2013
January 2014
February 2014
April 2014
June 2014
July 2014
August 2014
October 2014
January 2015
March 2015
April 2015